به یاد بسیجی شهید خدمت، حاج علی اصغر پرده دار
محمدحسین روحی یزدی
علی اصغر پرده دار فرزند مسیح اله در تاریخ ۱۳۴۲/۱۱/۱۲ مصادف با ۱۶ رمضان المبارک سال ۱۳۸۳ قمری در بویین زهرا و درخانوادهای مذهبی و متوسط از لحاظ مالی متولد شد. در دوران جنگ نابرابر استکبار علیه جمهوری اسلامی ایران به سرکردگی صدام در سن ۲۲ سالگی برای دفاع از میهن اسلامی عازم نبرد در جبهه های حق علیه باطل شد و به رزمندگان سرافراز لشکر افتخار آفرین سیدالشهدا(ع) پیوست و تا پایان دفاع مقدس خالصانه و عاشقانه در جبهه های حق علیه باطل مجاهدت نمود. در این مدت تعدادی از دوستان نزدیکش به شهادت رسیدند و خود او از ناحیه ریه آسیب دید و شیمیایی شد و پس از پایان جنگ، و بازگشت به کرج، کمر همت بر خدمت به مردم و انقلاب اسلامى بست و برای رضای خدا از هیچ تلاشى مضایقه نداشت. حاج علی اصغر پرده دار، علیرغم اینکه در آن ایام سن زیادی نداشت و یک جوان دل بسته به اسلام و انقلاب و خدمت به مردم بود، از مقبولیت اجتماعی و محبوبیت مردمی برخوردار بود. او که مردمدار و برخوردار از معرفت، دیانت، پاک دستی، پاک دامنی و اخلاق حسنه بود، ملجأ و پناه برای اهالی ساکن غرب کرج شد و در امور خیر و عامالمنفعه و پایگاه ها و هیئات مذهبی فعالیت ویژه و موثر داشت و بیشتر اوقات خود را در مدیریت و خدمت در این مراکز سپری میکرد.
در کنار فعالیتهای اجتماعی به لحاظ این که مناعت طبع و عزت نفس مثال زدنی داشت برای اداره زندگی به سراغ شغل نقاشی ساختمان رفت و در این کار ضمن ایجاد اشتغال برای تعدادی از جوان ها به تأمین نیازهای زندگی خود پرداخت تا در جهت خدمت خالصانه به جامعه و مردم نیاز به دستمزد نداشته و آزاد مردانه و خالصانه خدمت کرده باشد.
با شیوع بیماری کرونا و تعطیل شدن کشور، علی رغم اینکه خود از بیماری تنفسی رنج میبرد و به بیماریهای زمینهای دیگر مبتلا بود، از پیشگامان تهيه و توزيع کمک مؤمنانه ومواسات بود و به اتفاق گروه های جهادی به پاکسازی و ضدعفونی کردن اماکن عمومی و مراکز پر رفت و آمد پرداخت و اکیپ های متعدد ضدعفونی کننده را پشتیبانی، هدایت ومدیریت میکرد.تا اینکه در فروردین سال ۱۴۰۰ خود به بیماری کرونا مبتلا گشت و پس از چند روز بستری شدن در بیمارستان، دعوت حق را لبیک گفت و در سن ۵۸ سالگی به دوستان شهیدش پیوست و به افتخار «شهیدخدمت» نایل گشت.
از شهیدخدمت حاج علی اصغر پرده دار خاطراتی ماندگار بر دلها و اذهان مانده که اگر بخواهم به همه ویژگی ها و کمالات او در حد اطلاعاتم بپردازم این یادداشت به درازا می کشد و شاید از حوصله عزیزان خواننده خارج شود، اما به چند نمونه بارز ازمحاسن اخلاقی او اشاره میکنم؛
شهیدخدمت پرده دار، انسانی متدین با ایمان، با اخلاص ومردم دار بود وبه فرموده خداوند مصداق آیه شریفه «سیجعل لهم الرحمن ودا» شد وخداوند محبت او را در دلهای مردم جای داد و محبوب دلها شد. زیرا خالص، دلسوز و پیشقدم در عرصههای خدمت بود و جوانان و دوستانش را با خود همراه می کرد او تنها نقش مدیریت و هدایتگری نداشت بلکه همواره پیشقدم بود و دیگران را با خود همراه می کرد.
شهید خدمت، در اجرای فرمان خداوند مطیع محض بود. اولین سفری که به حج مشرف شد برای محاسبه زندگی و ادای دیون شرعی به حساب و کتاب پرداخت و خود را از لحاظ مالی پاک ساخت و سپس عازم زیارت خانه خدا گشت. وصایای خود را با اینجانب در میان گذاشت و از من خواست برایش وصیت نامه بنویسم اما به لحاظ روابط عاطفی و دوستانه ای که داشتیم و علاقهای که به وی داشتم دلم نیامد برایش وصیت نامه تنظیم کنم. علی رغم اینکه دفتر ثبت وصیت برای او تهیه کردم ولی هیچ گاه برخلاف اصرار و پیگیری ایشان نتوانستم آن را تکمیل کنم و بنویسم.
ایشان قبل از انجام هر کار مشورت میکرد و گاه تلفنی و حضوری میگفت «بنشینیم و ببینیم چه باید بکنیم». خلاصه این که در کارهای شخصی و اجتماعی بدون مشورت کاری نمی کرد و به روحانیت اصیل و انقلابی اعتقاد قلبی داشت و آنان مورد احترام او بودند؛ یکی از سروران روحانی خدمتگزار به مردم که مسن است و از جهت جسمی کمتر توانایی تهیه نیازهای زندگی خود دا رد، می فرمود: حاج اصغر به من میگفت شما در پی خرید نیازتان نباشید هر چه میخواهید به من بفرمایید تهیه می کنم و درب منزل تحویل تان می دهم تا شما به زحمت نیفتید!
حاج اصغر، برای دستگیری نیازمندان همواره کوشش می کرد وافراد با شرافت و نیازمند واقعی را شناسایی و کمک می نمود و بدون اطلاع دیگران و برای خدا از هر کمکی به آنان دریغ نداشت.
شهید خدمت؛ در تأسی از مولایش امیرالمؤمنین(ع) دارای جاذبه و دافعه برحق بود. اکثراً تعداد زیادی از جوانان و نوجوانان دور او حلقه می زدند و همچون پدری مهربان، او را به عنوان الگوی پذیرفته و باور داشتند و در مکتب ایشان درس خدمت و اخلاص و مردم داری می آموختند.
خدایش رحمت کند و با انبیاء و ائمه و شهداء محشورش فرمايد.