در مورد فضای اجتماعی و فرهنگی زمانی که شما برای حضور در جبهه احساس تکلیف کردید و فضای فعلی جامعه برای خوانندگان و به ویژه نسل جوان توضیح دهید؟
زمانی که من از آن صحبت میکنم و نسل فعلی از آن اطلاعی ندارد، یک فضا احساسی ناشی از شکل گیری انقلاب اسلامی شکل گرفته بود و وقوع جنگ تحمیلی این حال و هوا را مضاعف کرد. در آن دوران فضای صمیمی و دوستانهای در جامعه حاکم بود و افراد جامعه همه در کنار هم بودند.
چه شد که آن فرهنگ ادامه پیدا نکرد؟
بعد از جنگ تحمیلی جامعه دچار تغییرات فرهنگی بسیاری شد، نخست نبود فعالیتهای فرهنگی مناسب و کار نکردن در این زمینه و مشکلات اقتصادی مردم را از این حال و هوا به دور کرد. در روند انتقال آن فرهنگ – فرهنگ جبهه و جهاد، فرهنگ ایثار و شهادت – شکل گیری مشکلات اقتصادی برای مردم خیلی تاثیر داشت. مردمی که در باتلاق گرانی دست و پا میزنند نمیتوانند به مسائل فرهنگی دفاع مقدس بیاندیشند، اگر این تبادل فرهنگی شکل میگرفت نمود آن را حتی در خانوادهها میدیدیم.
شما چه نظری دارید؟
اگر کارشناس فرهنگی دلسوخته و خود را مسوول میدانست، دفاع مقدس گنجینه عرفان اسلامی است که برای نسلها توان پاسخگویی به نیازها را دارد، متاسفانه کج سلیقگی ها، نداشتن برنامه و خیلی از عوامل دیگر نتوانسته پاسخگوی نیاز فرهنگی جامعه امروز ما باشد. ایران قبل از اسلام هم ظرفیت فرهنگی بالایی داشت که بعد از ورود اسلام به ایران این دین محمدی بالندگی خود را در این ظرفیت عظیم، خود را نشان داد و دین اسلام بعد از ورود به ایران بالندگی فکری و فرهنگی خود را آغاز کرد و این بالندگی به دلیل غنای فرهنگ ایرانی بود.
در دهه ۶۰ فرهنگ مثال زدنی اسلام ناب محمدی در ایران حاکم شد؛ در شرایط فعلی که نسل جدید هیچ آگاهی از آن زمان ندارد، چه اتفاقی رخ داده که انتقال فرهنگ صورت نگرفته و نسل جدید از گذشته پر افتخار خود بی اطلاع است؟
متاسفانه دستگاههای فرهنگی مرتبط خیلی کوتاهی کردند اگر هم میخواستند در این زمینه کار کنند نتوانستند و دفاع بد کردند و این بد دفاع کردن موجب شد نسل جدید از آن فرهنگ گریزان شود.
بعد از دوران آزادی و پایان اسارت؛ نهادی بود که از همه نظر و جمیع جهات آزادگان را حمایت کند، منظور از حمایت این حمایتهای شغلی و مادی و پولی نیست؟ تجلیل به عنوان یک قهرمان ملی که از آب و خاک دفاع کرده و عمرش را برای این مملکت در اسارت گذرانده است؟
دو سال پس از پایان جنگ تحمیلی و پذیرفتن قطعنامه ۵۹۸ اسرا به کشور بازگشتند و همزمان ستاد رسیدگی به امور آزادگان راه اندازی شد بعد از یک سال هم منحل شد و آزادگان زیر مجموعه ادارههای کل بنیاد شهید و امور ایثارگران قرار گرفتند، این فعل و انفعالات نشان میدهد که در این موارد هیچ فکر و برنامه و راهبردی برای مدیریت رزمندگان پس از دفاع مقدس وجود نداشته و اکنون نیز وجود ندارد. از لحاظ فرهنگی نیز باید گفت آزادگان حدود ۱۰ سال در اسارت بودند، ۱۰ سالی که جامعه دستخوش فرهنگی زیادی شده است، بعد از بازگشت آزادگان به میهن هیچ کس نبود که این تغییرات را به آزادگان منتقل کند و این فقدان آسیب پشت آسیب به جامعه آزادگان زد و همچنان ادامه دارد.
پس از گذشت ۳۰ سال از بازگشت آزادگان و نوشتن کتابهای متعدد، ساختن فیلمها و مستندها نسل جوان و نسلی که اکنون پرسشهای زیادی دارد تا چه اندازه با تجربیات شما و خانوادههای شهدا آشنایی دارد؟
چند شب پیش در آستانه سالگرد بازگشت آزادگان به میهن اسلامی از شبکه یک جمهوری اسلامی فیلم سینمایی با موضوع و خاطره یک آزاده ساخته شده و آن فیلم نیمه شب از شبکه یک پخش میشود، زمانی که کمتر مخاطبی ممکن است پای گیرنده نشسته باشد، پرسش من این است مسوول پخش شبکه یک ساعت ۱۲ شب زمان مناسبی برای پخش این فیلم سینمایی است. این کج سلیقگیها باعث شده حتی فرزند ۲۶ ساله من هم تمایلی برای شنیدن صحبتهای من نداشته باشد و وقتی که میخواهم در مورد آن زمان صحبتی کنم در پاسخ به صحبت میمی گوید بابا بیا صحبت از شادی کنیم، این در حالی است که گفتمان من در مورد سالهای اسارت صحبت کردن در مورد غم و اندوه نیست بلکه صحبت من در مورد فرهنگی است که حتی در دل دشمن و میان بعثیها جوانان این مرز و بوم شجاعانه برای آزادگی و سرافرازی این فرهنگ مبارزه کردند؛ چرا وقتی من تصاویر بازگشت آزادگان را در سیمای ملی میبینم و اشک شوق و شادی من سرازیر میشود این اشک به گریه وغم و اندوه تعبیر میشود در حالی که اشک من منبعث از افتخار آفرینی جوانان ۱۴ یا ۱۵ ساله این مرز و بوم در دوران اسارت است، این احساسات برای نسل جدید ملموس وقابل درک نیست و هویت خود را در فرهنگ جدیدی که بر جامعه حاکم است جستجو میکند.
این فرهنگ جدید که از آن صحبت میشود پوچ و توخالی است و بر اساس پروپاگاندا حاکم شده است؟
قطعا این فرهنگ حرفی برای گفتن ندارد و در مادیات خلاصه شده و اگر غیر از این بود میتوانستیم مانور دهیم، اما دنیای مادیات قابل مانور نیست.
چند ساله بودید که از بند اسارت آزاد شدید؟
۲۳ سال
وقتی هشت سال دوران اسارت را پشت سر گذاشتید و به عنوان یک جوان ۲۳ ساله وارد جامعه پسا جنگ تحمیلی شدید آیا فردی بود که شما را برای ورود به این جامعه پسا جنگ تحمیلی از هر نظر آماده کند؟ توضیح دهید؟
خیر، هیچ مشاوره و راهنمایی نشد؛ از لحاظ فیزیکی هیچ چکاپ نشد چه برسد به مشاوره روان شناسی؛ موضوع این است در مورد جسم، جان و فیزیک بدنی و آسیبهای جسمی زمان اسارت هیچ گونه بررسی نشد و آزادگان خودشان شخصا اقدام میکردند هر چند که درمان و رسیدگیها رایگان بود، اما مشاوره و رسیدگی پس از اسارت لازم و ضروری بود. در شرایط فعلی وقتی دو نفر میخواهند بچه دار شوند انواع و اقسام مشاورهها میروند، بعد از بچه دار شدن این مشاورهها ادامه پیدا میکند؛ اما برای آزادگان هیچ گونه رسیدگی نبود.
در شرایط کنونی بنیاد شهید و امور ایثارگران با توجه به نیازی که احساس کرده؛ به دنبال پاسخگویی به نیاز خانوادههای ایثارگران است؟
بله و ما هم از خدمات آنان استفاده میکنیم ودر پارهای از اوقات خودم هم در تخصصی که داشتم با آنان همکاری میکردم، اما به دلیل شرایطی که با آن آشنا بودم و مشکلات خانوادهها را میدیدم از لحاظ روحی توان ادامه همکاری در خود ندیدم.
نیاز آزاده امروز چیست؟
در حال حاضر همه آزادگان میان سالی را پشت سر گذاشته اند، اما من دوستانی دارم که به دلیل بی اطلاعی از قوانین نتوانستند حقوق خود را استیفا کنند و هنوز از داشتن یک سرپناه و منزل مسکونی با داشتن ۶۰ سال سن محروم هستند، این بی خانمانی ظلم به آزاده نیست؟!
خبرنگار جام جم البرز گزارش می دهد؛
حجر گشت مطرح کرد؛