درختانی که ایستاده می‌میرند

به قلم: مهناز نصراللهی، نویسنده
به قلم: مهناز نصراللهی، نویسنده
کد خبر: ۴۸۲۰

شک ندارم این صدای آشنای ماست؛ «مشترک مورد نظر پاسخگو نمی‌باشد»، اما مشترک مورد نظر؛ من منتظر پشت در گفتگو ایستاده‌ام ...
و او حتما بعدا تماس خواهد گرفت یا جواب خواهد داد و بعدا یک امید نزدیک بود.
مسوولان شهرداری را می‌گویم و نمی‌دانم در تخیل کاری آقایان شهرداری چه می‌گذرد (البته نمی‌خواهم هم بدانم) که نسبت به رسیدگی به امور و فضای سبز شهری اهتمام لازم به خرج نمی‌دهند.
محمدشهر، شهری در جنوب کرج / استان البرز.
شهری به ظاهر سرسبز. در قلب این شهر بلواری وجود دارد به نام دشت بهشت با دو ردیف درختان ستبر. جایی برای استراحت و ورزش اهالی این شهر. اما وقتی به حال و روز و اوضاع تک‌تک درختان عمیق می‌شوی، درخواهی یافت که درختان بیمار هستند، به طرزی که از درون پوک و با یک لایه نه‌چندان ضخیم پوسته به زمین متصل‌اند که شک ندارم با وزش تندبادی شکسته و بر سر عده‌ای بی‌خبر فرود خواهند آمد.
درختانی که در اثر کم‌آبی از درون تهی و خشک شده‌اند و کسی نیست که پاسخگو و دافع این سیکل معیوب آبیاری باشد!‌
می‌گویند؛ ترجمان تندرستی، زیست بوم سالم است و وقتی زیست بوم سالم نباشد، تندرستی چه مفهومی دارد!
درختان از گذشته آمده‌اند تا به آینده برسند، چون نسل کودک و نوزاد امروز به خدمات این درختان و آمایش سرزمین‌شان نیاز پیدا خواهند کرد.
یک درخت، یک سبزه، به خودی خود یک درخت و یک رویش گیاهی نیست، یک اکوسیستم است. یک بخش ضروری از اکوسیستم زندگی...
پاسخ چرایی این برهوت ایجاد شده در دل درختان را چه کسی به عهده دارد؟
باغبان بلوار می‌گوید؛ درختان کم آبیاری می‌شوند تحت عنوان «آبیاری مدرنیزاسیون» و این دستکاری یعنی از بین بردن یک اکوسیستم، بی‌هیچ تعریف دیگر.
در دهه‌های قبل طبق آمار سازمان جنگلداری ۳/۵ میلیون هکتار در شمال کشور جنگل داشتیم و اینک این رقم به ۱/۰۶ میلیون هکتار کاهش یافته و از درختانی نظیر «توسکا» و «بلند مازو» و «جنگل هیرکانی» و... در اثر قطع و ساخت و ساز مدرن و صادرات (صادرات چوب) فقط نامی مانده. انجمن علمی جنگلداری اعلام نموده که تنها نیم میلیون جنگل باقی مانده و جنگل باقی‌مانده هم یک جنگل تخریب شده است با ظاهری سبز که تنوع رویشی آن از بین رفته و این یعنی انقراض وحشتناک پوشش و تنوع گیاهی که به دنبال خود انقراض جانوری را هم در پی دارد و نتیجه کلی اینکه تنفس و غذایی هم که از این منابع تخریب شده به دست می‌آید، مضر و خطرناک است. وقتی پوشش گیاهی خوبی وجود داشته باشد، منابع غذایی حیوان و انسان هم بهتر و با کیفیت‌تر خواهد بود.
امروز باید نگران آینده باشیم و آینده در گرو گذشته و گذشته، تمدن انسان است. وقتی شیر ایرانی و ببر ایرانی با کلمه انقراض به تاریخ می‌پیوندد و یوزپلنگ ایرانی و پلنگ ایرانی به مرز انقراض می‌رسند، درمی‌یابیم که این روزنه سیاهی رو به ما باز است هنوز. شیر ایرانی الان در کشور هندوستان زندگی می‌کند و ما زمانی می‌توانیم این نوع جانور را به کشور بیاوریم که زیستگاه مناسبی برایش فراهم کنیم.
ما برای آینده چه جوابی داریم!
طبق آمار انجمن جنگلداری؛ ۲۵درصد گونه گیاهی از بین رفته. ۶۸درصد منابع آب شیرین از بین رفته...
استخراج بیش از حد منابع آبی و تخریب و از بین بردن پوشش گیاهی، سرزمین ما را از درون پوک و شبیه چوب پنبه‌ای گشته که مدام فرونشست را در پی دارد.
فرونشست در چهار سال اخیر در جنوب غرب تهران.
فرونشست در فاصله جهرم تا فسا.
فرونشست در چلو گاو میشی (میناب)
فرونشست در روستای مورچه خورت (اصفهان)
فرونشست در اشتهارد (البرز)
فرونشست در مهدی‌آباد (فارس)
در میبد یزد و..
طبق آمار همین انجمن اگر سالانه ۴ میلی‌متر فرونشست زمین به وجود آید، از این به عنوان فاجعه زیست بوم یاد می‌شود و الان ما شاهد ۱۴۰ میلی‌متر فرونشست سالانه هستیم.
جامعه جهانی - توسعه ارگان‌های بین‌المللی می‌گوید: اگر ۲۰ تا ۴۰درصد از منابع آبی تجدیدپذیر کشورتان را مصرف کنید، محیط‌زیست سالم خواهد ماند. اما در کل جهان تنها دو کشور هستند که بالای این ارقام از منابع آبی استفاده کردند؛ یکی کشور مصر با مصرف ۴۶درصد و اولین کشور هم ایران با مصرف ۹۷درصد.
در دوره سازندگی، بیش از ۶۵۰ سد روی رودخانه‌ها احداث شد و ۴۰درصد از این سد‌ها خالی هستند و این یعنی کشور توان و گنجایش چنین سد‌هایی را نداشت.
از سوءمدیریت غلط در استخراج و فروش آب و خالی شدن سفره‌های زیرزمینی تا بستن سد روی رودخانه‌ها و خشکاندن تالاب‌ها که یکی از این قربانیان سد‌سازی، دریاچه ارومیه بود، محیط‌زیست ما دستخوش حوادث و تبعات ناگوار شد.
این درست که ما به منابع پولی و ارزی نیاز داریم، اما طبق اظهارات پروفسور کردوانی ما می‌توانیم از مزیت‌های مانا و واقعی این سرزمین مثل استحصال انرژی نو، انرژی گیاهی، انرژی خورشیدی و بادی و چشم‌انداز‌های هوش‌ربا را تبدیل به منابع ارزی و تولید پول پایدار کنیم تا احتیاجی به صادرات آب شرب و چوب و تعطیلی کشاورزی نداشته باشیم.
ما مالک نیستیم، ما مسوولیم!
آرزو می‌کنم روزی برسد به اندازه نیاز استخراج کنیم نه به اندازه طمع ...
آرزو می‌کنم مسوولان از بلندپروازی‌های‌شان دست بردارند و در حفظ و انتقال منابع آبی و گیاهی به آیندگان مجد باشند و ردپای آسیب زدن به محیط‌زیست را کم کنند و روزی برسد که عبارت «کم‌آبی» یک خاطره شود در اذهان.
اگر ما به بقای خود فکر کنیم و به بقای نسل آینده فکر نکنیم، این یعنی «خیانت ملی»

newsQrCode
ارسال نظرات