فعالیت باشگاه ما بر دو رکن مدیریت و مربی استوار است. این دو جایگاه باید در کنار یکدیگر شرایط ورود را برای افرادی که برای ثبت نام اقدام میکنند، تسهیل کنند.
مدیریت و مربی مکمل همدیگر هستند. اگر مدیریت در ایفای نقش خود عملکرد صحیحی نداشته باشد، قطعا رابطه وی با مربی باشگاه مکدر میشود. این قضیه در رابطه با ورزشکاران، هدفمندی که با انرژی منحصر به فرد و ویژگی خاص جسمانی به باشگاه ورود پیدا میکنند صدق میکند.
در ابتدا در مورد مدیریت سپس در رابطه با مربی شرح میدهم. من در هر دو زمینه فعالیت داشته و تجربه کسب کرده ام.
مدیریت باید با دقت مربی خود را انتخاب کند. هر کسی شایسته ورود به حیطه مربی گری نیست. در اکثر مجموعهها بسته به منافع، مربی خود را انتخاب میکنند که مسئله شایسته گزینی برایشان چندان قابل توجه نیست. اساس استخدام مربی برای آنها این است که ورزشکاران را تحت حمایت خود قرار بدهند؛ یعنی میخواهند به هر نحوی مربی فقط به دستور کار خود بپردازد و شاید حتی رزومه کاری و مهارتهای او برایشان چندان تفاوت پیدا نکند. این موضوع که تنها در جایگاه یک مربی نباشند و بتوانند از طریق آن برای مجموعه شاگرد، جذب کنند کافی است. در حقیقت این روند ناخوشایندی است که مدیریتها با ناآگاهی و نداشتن احساس مسئولیت پذیری هرکسی را بدون در نظر گرفتن استحقاقش به عنوان مربی وارد باشگاه خود میکنند.
اگر بعد از مربی گری به این قضیه نگاه کنیم، وقتی که یک باشگاه از مدیریت خوبی برخوردار باشد و به صورت تخصصی فعالیت کند، مربیانی وارد باشگاه خود میکند که از معلومات کافی، فن بیان مناسب و باورهای سازگار برخوردار باشد و اعتقاداتش با جامعه ما که رویکرد اسلامی دارد منطبق باشد. بنده به عنوان شخصی که به اعتقاداتم تعصب دارم، در این زمینه سختگیری نمیکنم؛ اما به لحاظ یک اعتقاد نسبی مربی خود را انتخاب میکنم که در این حرفه با رویکرد اعتقادی به فعالیت بپردازد.
ویژگی مورد اهمیتتر از اعتقاد، آگاهی و علم مربی گری است. لازم است که مربی تحصیلات آکادمیک داشته باشد.
از آنجا که بحث فرم اندام و اسکلت ورزشکاران در میان است، اگر مربی غیر حرفهای برای این مجموعه انتخاب شود، طبیعتاً آسیبهای مختلفی به فیزیک ورزشکاران وارد میشود.
بنده به مدت ۱۲ سال است که در این زمینه مشغول به کار هستم. با قاطعیت میتوانم بگویم که متاسفانه فکر نمیکنم تعداد مربیانی که به صورت حرفهای در این زمینه فعالیت میکنند به شمارش انگشتان یک دست برسد. من به این برداشت در طی مدت زمان فعالیتم در اداره ورزش فردیس و کرج رسیدم و شاهد نحوه ورود و خروج مربیان در آنجا بودم.
امیدواریم که یک فیلتر و نظارت اصولی بر مربی گری و صدور کارت قرار گرفته شود.
در جامعه ورزشی ما، با گذراندن دورههای تئوری و عملی به مدت دو هفته کارت مربی گری صادر میشود که بنده در این خصوص دیدگاهم مخالف است، زیرا این مدت زمان برای کسب مهارتهای مربی گری کافی نیست و از آنجایی که این فرآیند به سلامتی قشری از جامعه مربوط است؛ باید بیشتر به کسب آموزشهای مربوطه پرداخت. مربیان همواره باید در صدد افزایش اطلاعات خود باشند. خواندن کتاب در ارتقاء سطح علم آنها در این زمینه میتواند بسیار موثر باشد.
صفحات مجازی بازگو کننده بسیاری از شاخصهای رفتاری یک شخص و اتفاقات روزمره او هستند. قطعا هر مربی یک حساب در برنامههای مجازی مانند اینستاگرام و واتس اپ و... دارد که میتوان به عنوان یک رزومه به آن نگاه کرد و منش و سبک زندگی آنها را در این صفحات مورد ارزیابی قرار داد.
اینکه در قشر ورزشکار جامعه قرار دارم افتخاری برای بنده محسوب میشود، اما در خصوص غلبه فرهنگی که در این قشر شایع است و برایم کاملا ملموس است، تاسف میخورم.
متاسفانه سبک زندگی مربیان، بیشتر غرب گرایانه است و این قضیه به دلیل تاثیرگذاری آنها بر شاگردانشان، جای بررسی دارد. مربیان قرار است الگوی ورزشکاران شوند و اینکه بخواهیم سبک زندگی غرب زدهای داشته باشیم برای ما جای تاسف دارد.
زادگاه ما ایران است و ما از تبار این کشور اصیل هستیم. ایران دارای پشتوانه تاریخی فوق العاده غنی است؛ پس ما باید خود شاخص باشیم و برای غرب الگوسازی کنیم.
زینب دکامی، نخبه شاهد و ایثارگر در گفتگو با خبرنگار جام جم بیان میکند:
خبرنگار جام جم البرز گزارش می دهد؛
حجر گشت مطرح کرد؛