طی مصاحبه اختصاصی با سیمین رضاوند، تبیین شد:

روان‌شناسی در خدمت سلامت جامعه

با افتخار، گفت‌وگویی علمی و تخصصی با سیمین رضاوند، روان‌شناس فرهیخته و مسئولیت‌پذیر، ترتیب دادیم تا به واکاوی ابعاد پیچیده روان انسان، بررسی چالش‌های سلامت روان در جامعه، و ارائه راهکار‌هایی برای ارتقای آن در سطوح فردی و ملی بپردازیم. آنچه در ادامه می‌خوانید، حاصل این مصاحبه ارزشمند و روشنگر است.
با افتخار، گفت‌وگویی علمی و تخصصی با سیمین رضاوند، روان‌شناس فرهیخته و مسئولیت‌پذیر، ترتیب دادیم تا به واکاوی ابعاد پیچیده روان انسان، بررسی چالش‌های سلامت روان در جامعه، و ارائه راهکار‌هایی برای ارتقای آن در سطوح فردی و ملی بپردازیم. آنچه در ادامه می‌خوانید، حاصل این مصاحبه ارزشمند و روشنگر است.
کد خبر: ۸۶۶۴

ابتدا بفرمایید روان‌شناسی چه جایگاهی در تأمین سلامت فردی و اجتماعی انسان دارد؟

در جهانی که هر روز با چالش‌هایی نو روبه‌رو می‌شویم، امید به آینده‌ای روشن و عادلانه، چراغ راه دل‌های بسیاری است. در آغاز این گفت‌وگوی صمیمانه که به ابعاد شگفت‌انگیز روان انسان می‌پردازد، سزاوار است از اعماق جان، سلام و درودی خالصانه محضر مبارک و پر نور حضرت بقیه‌الله الاعظم، مهدی موعود (عجل‌الله تعالی فرجه) کنیم. امید است که دعای خیر ایشان، همواره همراه و راهنمای ما در مسیر آرامش و کمال روحی باشد.

سلامت روان، پایه و اساس سلامت کلی بدن انسان است. در گذشته، تصور رایج این بود که سلامت یعنی داشتن جسمی سالم؛ اما امروز می‌دانیم که بدون سلامت روان، هیچ‌کس واقعاً سالم نیست. روان‌شناسی به ما کمک می‌کند تا با چالش‌های روانی مانند استرس، اضطراب، افسردگی و دیگر دشواری‌های زندگی کنار بیاییم و از آنها پیشگیری کنیم. می‌توان گفت روان، همانند بنزین برای خودرو است. حتی اگر خودرویی گران‌قیمت و مدل‌بالا باشد، بدون سوخت حرکت نمی‌کند. به همین ترتیب، بدن انسان بدون روان سالم، توانایی حرکت در مسیر زندگی را از دست می‌دهد؛ بنابراین می‌توان گفت روان‌شناسی نقشی کلیدی در حفظ و تقویت سلامت روان دارد. روان سالم، بنزین زندگی است. روان‌شناسی نقشی اساسی در بهبود کیفیت زندگی فردی ایفا می‌کند. روان‌شناسان به ما کمک می‌کنند تا خودمان را بهتر بشناسیم، نقاط قوت و ضعف‌مان را بفهمیم، و روابط‌مان با خانواده، دوستان و همکاران را بهبود ببخشیم. با تقویت مهارت‌های ارتباطی، می‌توانیم در مسیر شغلی و تحصیلی نیز موفق‌تر عمل نماییم.

تصور کنید روان‌شناس مانند راهنمایی است که در کنار شما ایستاده و مسیر را نشان‌تان می‌دهد: چگونه بهتر زندگی کنید، چگونه با آگاهی و آرامش حرکت نمایید، و چگونه به مقصدی برسید که نامش موفقیت است در حالی که از لحظه‌لحظه‌ی مسیر نیز لذت می‌برید. روان‌شناسی نه‌تنها در زندگی فردی، بلکه در ساختن جامعه‌ای سالم‌تر و پویاتر نیز نقش مهمی دارد. وقتی افراد جامعه از نظر روانی در وضعیت مطلوبی باشند، خشونت، جرم، خیانت و دیگر آسیب‌های اجتماعی کاهش می‌یابد.

با توجه به اهمیت روانشناسی که به آنها اشاره نمودید، از دیدگاه شما مهم‌ترین آسیب‌ها و چالش‌های موجود در مسیر ارتقای سلامت روان کدام‌اند؟

یکی از چالش‌های جدی در حوزه روان‌شناسی، گسترش روان‌شناسان زرد و غیرمتخصص است. متأسفانه این افراد به‌راحتی در پلتفرم‌هایی مانند دیوار، شیپور و شبکه‌های اجتماعی، به‌ویژه اینستاگرام، تبلیغ می‌کنند و با ارائه مشاوره‌های نادرست، سلامت روانی افراد را به خطر می‌اندازند. گاهی با دریافت هزینه‌های پایین‌تر، مراجعه‌کنندگان بیشتری جذب می‌کنند، اما در واقع هیچ‌گونه مدرک معتبر یا صلاحیت حرفه‌ای ندارند—و نظارت مؤثری هم بر فعالیت آنها وجود ندارد. برای مقابله با این پدیده، افزایش آگاهی عمومی از طریق رسانه‌ها، به‌ویژه صدا و سیما، ضروری است. مردم باید بدانند روان‌شناس واقعی کیست، چه ویژگی‌هایی دارد، و چگونه می‌توان از خدمات تخصصی و معتبر بهره‌مند شد. همچنین، اصلاح و تقویت قوانین و مقررات مرتبط با فعالیت‌های روان‌شناسی، و گسترش حمایت‌های بیمه‌ای، می‌تواند به بهبود وضعیت روان‌شناسان حرفه‌ای و ارتقای سلامت روان جامعه کمک شایانی کند.

در خصوص موانع فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی در بهره‌مندی از خدمات روان‌شناسی نیز، توضیح دهید؟

مسائل اقتصادی نیز از چالش‌های مهم در مسیر دسترسی به خدمات روان‌شناسی به شمار می‌روند. هزینه‌های بالای مشاوره، به‌ویژه در شرایط اقتصادی کنونی، برای بسیاری از افراد چالش‌برانگیز است. از سوی دیگر، نبود پوشش بیمه‌ای برای خدمات روان‌شناسی باعث می‌شود که مراجعان ناچار باشند تمام هزینه‌ها را شخصاً پرداخت نمایند—و این مسئله، دسترسی اقشار کم‌درآمد به خدمات تخصصی را به‌شدت محدود می‌سازد. علاوه بر این، بازار کار و رقابت روان‌شناسی نیز با چالش‌هایی روبه‌روست. با توجه به تعداد بالای فارغ‌التحصیلان این رشته، رقابت برای یافتن شغل و کسب درآمد کافی، بسیار شدید است.

متأسفانه از نظر مسائل فرهنگی و اجتماعی توجه کافی به روان‌شناسی نشده است. هنوز در جامعه ما، مراجعه به روان‌شناس با نوعی انگ و برچسب همراه است. برخی تصور می‌کنند که مراجعه به روان‌شناس به معنای دیوانگی یا نشانه‌ای از ضعف است. این تفکر نادرست باعث می‌شود بسیاری از افراد نیازمند، دیرتر یا اصلاً مراجعه نکنند—یا به مراکزی مراجعه نمایند که مشاوره‌های نادرست ارائه می‌دهند. گاهی آن‌قدر دیر اقدام می‌کنند که متاسفانه به دلیل افزایش اضطراب و افسردگی نیازمند مراجعه به روان‌پزشک و مصرف دارو می‌شوند.

موضوع دیگر، نبود آگاهی عمومی است. سطح آگاهی جامعه درباره سلامت روان، اهمیت آن، و نقش روان‌شناسی در بهبود کیفیت زندگی هنوز به اندازه کافی بالا نیست. بسیاری نمی‌دانند روان‌شناسی چه کمکی می‌تواند به آنها بکند و چه زمانی باید به روان‌شناس مراجعه نمایند. باور‌های سنتی و خرافی نیز یکی دیگر از موانع است. برخی ترجیح می‌دهند مشکلات روانی و خانوادگی خود را با روش‌های سنتی و خرافی برطرف سازند—مثل مراجعه به فال‌گیرها، کدخدامنشی، یا اصطلاحاً «عمه‌درمانی»؛ یعنی گفت‌و‌گو با بزرگ خانواده، که در نهایت موضوع در کل فامیل یا دوستان همکاران پخش شده و به‌جای بهبود، اوضاع با مشاوره و قضاوت نادرست اوضاع بهتر نشده بدترم می‌شود. در برخی موارد فرد، چون راز زندگیش را بر ملا کرده دیگر نمی‌تواند در خانواده و فامیل و دوستان سر بلند کند و حتی ناچار به جدایی می‌شود. این افراد باید بیاموزند که در مواجهه با چنین مسائل حساسی، به متخصص و روان‌شناس مراجعه کنند.

یکی دیگر از معضلات و مشکلات حوزه روان‌شناسی، نبود یکپارچگی در مجوز‌ها است. سازمان نظام روان‌شناسی و مشاوره، وزارت بهداشت و بهزیستی—هرکدام قوانین و مقررات خاص خود را دارند و مجوز‌های جداگانه‌ای صادر می‌کنند. همچنین مشکلاتی در تعیین تعرفه‌ها وجود دارد. تعیین تعرفه‌های خدمات روان‌شناسی همواره یکی از مباحث چالش‌برانگیز بوده، اما تاکنون توجه کافی به آن نشده است. برخی افراد به دلیل هزینه‌های بالای خدمات روان‌شناسی، از مراجعه صرف‌نظر می‌کنند؛ و اینکه به طور کلی نگرش مردم نسبت به روانشناس، و تاثیر آن بر زندگی باید تغییر کند. اینکه ورزش کنید و لاغر شوید تا لباس به تنتان برازنده‌تر باشد، هدف ارزشمندی است؛ اما اینکه ورزش کنید و لاغر شوید تا سلامت داشته باشید، بیشتر عمر کنید و بتوانید زمان بیشتری در کنار خانواده‌تان حضور داشته باشید، یک هدف معنادار است.

موضوع دیگر، بیمه‌های درمانی است؛ واقعاً تعداد بسیاری از افراد دغدغه هزینه‌های بالا را دارند. در حالیکه پوشش کامل خدمات روان‌شناسی باعث می‌شود که این دغدغه را نداشته باشند. اگر روان‌شناسان در بیمارستان‌ها، سرای محله‌ها، شهرداری‌ها، شرکت‌ها و اداره‌ها حضور داشته باشند و حقوقشان نیز توسط همان مراکز پرداخت گردد، بسیار نتیجه بخش خواهد بود. حتی در پارک‌ها، مکانی فراهم شود که روانشناس‌ها بتوانند کلاس‌های اموزشی مهارت زندگی و فرزند پروری برگزار کنند و خانم‌ها بتوانند راحت بیایند و مشکلاتشان را مطرح نمایند. با اجرای این گام‌ها می‌توانیم امیدوار باشیم که سلامت روان در کشور به جایگاه واقعی خود دست پیدا کند و افراد جامعه از زندگی‌شان با کیفیت بهتر و سالم‌تری بهره‌مند شوند. البته این یک مسیر طولانی است که نیازمند همکاری مستمر دولت، دانشگاهیان، متخصصین و مردم است.

و، اما در زمینه پیشرفت روان‌شناسی در سطوح ملی و کشوری پیشنهاد دارم آگاهی عموم مردم افزایش یابد و نیز انگ (استیگما) که همان علامت فیزیکی و اجتماعی شرم است، کاهش پیدا کند. افرادی که به روان‌شناس مراجعه می‌کنند، روان‌شناس صحبت آنها را با جان و دل می‌شنود، با آنها همدلی کرده راهنمایی‌شان می‌کند. ولی این انگ که همان استیگماست، باعث می‌شود همه فکر کنند مراجعه کنندگان به روان‌شناس، دیوانه‌اند. در صورتی که افراد با مشکلات حاد روانی، باید به روان‌پزشک مراجعه نمایند، نه روان‌شناس.

با این توضیحات چه راهکار‌هایی برای توسعه روان‌شناسی و ارتقای سلامت روان در سطح ملی پیشنهاد می‌کنید؟

در این راستا برنامه‌های آموزشی، تلویزیونی، رادیویی و شبکه‌های اجتماعی می‌توانند بسیار مؤثر باشند. ایجاد برنامه‌های آموزشی جامع و عمومی از طریق رسانه‌های مختلف برای آموزش مفاهیم اولیه سلامت روان، اهمیت مراجعه به متخصص و کاهش انگ مرتبط با بیماری روانی، باید فرهنگ‌سازی شود. برگزاری کمپین‌های ملی با مشارکت افراد شناخته‌شده و متخصص برای ترویج گفتمان سالم درباره سلامت روان، تقویت آموزش و پژوهش، بازنگری در برنامه‌های درسی، حمایت از پژوهشگران، تبادل دانش و ادغام روان‌شناسی در نظام سلامت بسیار مفید است.

خیلی خوب است که هر اداره‌ای برای خودش یک روان‌شناس داشته باشد. طوری که وقتی یک کارمند، در خانه‌اش مشکلی پیش آمده—با فرزندش، با همسرش یا هر کس دیگر—و آمده سر کار ولی این‌قدر فکرش درگیر است که نمی‌تواند کار انجام دهد، اگر اداره یا شرکت موظف باشد که حتماً یک روان‌شناس داشته باشد، آن لحظه که حالش بد است، می‌رود پیش مشاور، کمی صحبت می‌کند، حالش بهتر می‌شود و بعد می‌نشیند پشت میزش و کارهایش را انجام می‌دهد. یعنی این‌قدر واجب است، حتی از سلامت جسم واجب‌تر است سلامت روح؛ چون وقتی من بیماری قندی دارم، بیماری قلبی دارم یا هر بیماری دیگری، یک قرص می‌خورم یا سردرد دارم، یک قرص می‌خورم، حالم خوب می‌شود. ولی وقتی مشکل ذهنی یا روحی دارم، واقعاً نمی‌توانم کارم را انجام دهم، ذهنم درگیر است. اما اگر یک روان‌شناس باشد، بروم با او صحبت کنم، آرام می‌شوم و به بقیه کارهایم می‌رسم. یعنی وقتی ذهن درگیر است، کار درست انجام نمی‌شود. مطمئناً با ارباب‌رجوع هم برخورد خوبی نمی‌کنند، چون حالشان از جای دیگری بد است و سر ارباب‌رجوع خالی می‌کنند. ولی اگر همان اداره یا شرکت یا هر جای دیگری یک روان‌شناس داشته باشد که در اداره‌اش مستقر باشد—حتی اگر نتوانند دائماً باشد، هفته‌ای یک روز هم باشد افراد مراجعه می‌کنند، حالشان خوب می‌شود و به بقیه کارهایشان می‌رسند.

در پایان این گفت‌و‌گو لازم می‌دانم از روزنامه جام جم البرز و از زحمات مسئولین ذی ربط این حوزه تخصصی، تشکر و قدردانی نمایم.

newsQrCode
ارسال نظرات