
در دو دهه اخیر، ایران با کاهش ماندگار نزولات جوی، گرمایش زمین و توزیع نامتوازن منابع آب مواجه بوده است. تغییرات اقلیمی باعث افزایش دمای هوا، کاهش بارشهای بازده و تشدید تبخیر شده و بهویژه در فلات مرکزی و مناطق خشک و نیمهخشک کشور، ذخایر آب سطحی و زیرزمینی را به شدت تحت فشار قرار داده است. برداشت بیرویه از سفرههای آب زیرزمینی، کاربری نامناسب و کم بازده در کشاورزی، و نبود هماهنگی مؤثر میان دستگاههای اجرایی و حوزههای استانی، عملاً منجر به افت شدید منابع آبی، کاهش قابل توجه دسترسی به آب شرب پایدار و کاهش پایداری تولیدات اقتصادی بخشهای مختلف شده است.
تالابها و رودخانههای بزرگ کشور از جمله نمونههای بارز این فشارها هستند و تبعات زیستمحیطی، اقتصادی و اجتماعی آن از تغییر کاربری اراضی تا افزایش هزینههای تامین آب، کاهش درآمدهای کشاورزی، مهاجرتهای محلی و نابرابریهای فاحش آبی را به همراه دارد. بحران بیآبی نه تنها مسألهای زیرساختی نیست، بلکه نتیجهای از ترکیب عوامل اقلیمی، مدیریتی و سیاستی است که نیازمند بازنگری جدی در رویکردها و ابزارهای مدیریت منابع آب است.
پروژه انتقال آب سد طالقان به شهرهای تهران و کرج به منظور تأمین پایدار آب شرب و کاهش فشار بر منابع آب در فصول خشک در حال پیشبرد است. هدف این پروژه تأمین امنیت آبی جمعیتهای شهری تهران و کرج، بهبود کیفیت و پایداری عرضه آب و حفظ محیط زیست و تأمین آب مصرفی این دو شهر است. پروژههای انتقال آب که به شکل میدانی منابع را از یک حوضه به حوضه دیگر منتقل میکنند؛ اغلب با پیامدهای اجتماعی و زیستمحیطی نامطلوب برای منابع پاییندست و اکوسیستمهای مقصد روبهرو میشوند. تمرکز منابع آب در مناطق خاص یا بین استانها به قیمت کاهش دسترسی و کیفیت آب برای برخی جمعیتها، ایجاد شکافهای اجتماعی-اقصادی و ناآرامیهای محلی را تشدید میکند. وضعیت بحرانی کنونی در تأمین آب شرب تهران و کرج و ترکیب شواهد عمومی و مطالعات ملی نشان میدهد که تهران و مناطق پیرامونی با چندین فشار همزمان روبهرو هستند:تغییرات اقلیمی و کاهش بارندگیهای شدید فصلی، کاهش آبدهی مخازن و رودخانههای منبع آب تهران و حومه را تشدید کرده است. رشد سریع جمعیت شهری و افزایش سطح زندگی تقاضا برای آب شرب با فشار بیشتری به منابع محدود وارد میکند. به دلیل کاهش ورودی رودخانهها و محدودیتهای ظرفیت مخازن، تکیه بیش از حد بر چند منبع محدود (مانند مخازن محلی یا منابع زیرزمینی) برای تأمین آب تهران و کرج شاهد افزایش ریسکهای کوتاهمدت و بلندمدت است. نشت، فرسودگی شبکه و ضعف مدیریت مصرف باعث هدر رفت قابل توجهی از آب تولیدی میشود و بهرهبرداری از آب را برای مصرفکنندگان نهایی با دردسرهای بیشتری همراه میکند. در اثر فرسودگی شبکه و بارشهای پراکنده، نگرانیهایی درباره آلودگی احتمالی و تهدیدهای بهداشتی وجود دارد، بهخصوص در مناطقی که منابع آب به شدت به شبکه شهری متصل میشوند. نبود یک چارچوب مدیریت یکپارچه و هماهنگی منافع در سطح کلان بین استانها و مقیاسهای شهری، منجر به تصمیمگیریهای کوتاهمدت برای حل فوری بحران میشود که پایداری درازمدت را به خطر میاندازد. استفاده محدود از پساب تصفیهشده برای کشاورزی یا صنعتی، و کمبود رویکردهای صرفهجویی در مصرف و مدیریت تقاضا برای تأمین پایدار آب شرب شهری؛ اینها به عنوان نقاط ضعف در پاسخ به بحران مطرحاند. اصلاح تعرفهها و تشویق به مصرف بهینه در منازل و صنایع، ایجاد شاخصهای مصرف برای مناطق مختلف، و اجرای محدودیتهای هدفمند در مواقع بحران ضروری است. تأمین آب شرب مناطق تحت پوشش با تکیه بر یک منبع آب ممکن است در دورههای کمآبی و با بارشهای کمتر دچار اختلال یا کاهش شدید شود.
حجم برداشت از سد طالقان برای مقصدهای یادشده باید با دقت هماهنگ شود تا از کاهش سطح آب سد و کاهش ظرفیت تزریق به خطوط انتقال جلوگیری گردد.
خطر خشک شدن مخزن در صورت تداوم بیرویه برداشتها، کاهش ورودیهای آب (بارشهای پایین)، و ناهماهنگی در زمانبندی برداشتها وجود دارد که تأثیر ملموسی بر عرضه عمومی آب خواهد داشت. ممکن است به دلیل فشار بر خطوط انتقال و تجهیزات نسبتاً حساس، خاموشیهای اضطراری یا افت فشار در شبکه آب شهری رخ دهد. آثار اقتصادی و اجتماعی بحران کمبود آب یا قطعیهای ناگهانی میتواند صنایع، کشاورزی شهری و خدمات شهری را بهشدت تحتتأثیر قرار دهد. بازنگری دقیق و شفافِ زمانبندی برداشت و اطمینان از عدم تجاوز از ظرفیت مجاز مخزن و خطوط انتقال. اجرای تعرفهها یا تشویقات به منظور کاهش مصرف در ساعات اوج و ایام کمآب. افزایش ذخایر پشتیبان و بررسی ظرفیتهای جایگزین آبی برای جلوگیری از وابستگی بیش از حد به یک منبع واحد.
بهبود پایش سطح آب، ورودی و خروجی سد و خطوط انتقال با استفاده از سیستمهای دقیق اندازهگیری و هشدار سریع. کاهش سطح آب مخزن در فازهای انتقال، با اثر بر زیستگاههای آبی داخلة مخزن و کاهش ظرفیت ذخیرهسازی. تغییر دمای آب و اکسیژن محلول؛ احتمال بروز همزمانی گرمایی یا خنکی بیش از حد که برای ماهیها و جانداران آبی مشکلساز است.
هشداری درباره تبعات زیستمحیطی، اجتماعی و حقوقی طرح انتقال آب طالقان به تهران در باطن، ممکن است طالقان را به سرنوشت دریاچه ارومیه دچار کند. انتقال آب از سد طالقان به تهران نه تنها بدون مطالعه جامع انجام میشود، بلکه میتواند پایههای زیستپذیری و حیات انسانی و طبیعی این منطقه را فرو بریزد. رو به کم آبی و خشکی رفتن رودخانه شاهرود و انشعابات آن با توجه به گرمایش جهانی، رو به نابودی رفتن کشاورزی سنتی، باغات، دامداری بومی و اشتغال روستایی، کاهش شدید سطح آبهای زیرزمینی و نابودی چشمهها و قنوات محلی، افزایش فرسایش خاک، بیابانزایی و بروز گردوغبار محلی، افزایش دما و کاهش رطوبت منطقهای، از بین رفتن تنوع زیستی و مهاجرت گونههای جانوری و از همه مهمترنابودی یخچالهای طبیعی طالقان که طی ده سال اخیر بهدلیل گرمایش جهانی و کاهش بارش برف، بیش از ۵۰ درصد حجم خود را از دست دادهاند. نقض الزامات قانونی، کارشناسی و فنی بر اساس قانون توزیع عادلانه آب مصوب ۱۳۶۱ و اصول حقوقی توسعه پایدار، هر طرح انتقال بینحوضهای باید دارای پیوستهای مطالعاتی و کارشناسی ارزیابی اثرات زیستمحیطی، مطالعه اثرات اجتماعی و اقتصادی، تضمین حقابههای عرفی، تاریخی و محیطزیستی منطقه مبدأ، بررسی درباره خسارات به منابع طبیعی و ساکنان محلی باشد. در حالیکه پروژه انتقال آب از طالقان فاقد گزارش منتشرشده محیط زیستی و طبیعی و اجتماعی و اقتصادی است، تاکنون نیز هیچگونه جلسهای با حضور ذینفعان، مردم محلی یا نهادهای مدنی برگزار نشده است. این در تضاد کامل با الزامات قانونی مشارکت مردمی و شفافیت در پروژههای ملی است. به اعتقاد کارشناسان آب انتقالیافته از طالقان، تنها حدود ۷ درصد نیاز آبی شهر تهران را پاسخ خواهد داد، اما در مقابل، احتمال نابودی بیش از ۷۰ درصد از ظرفیتهای زیستی، کشاورزی و اجتماعی طالقان وجود دارد. این یعنی فدا کردن یک منطقه نسبتاً سالم، پایدار و زیستپذیر برای رفع بخشی کوچک از مشکلی که در اصل ریشه در مصرف بیرویه، هدررفت شبکه آبرسانی تهران، توسعه بیبرنامه شهری و فقدان بازیافت آب دارد. پروژه انتقال آب از طالقان نه تنها فاقد مطالعات رسمی در مورد اثرات زیستمحیطی است، بلکه بهصورت مشخص هیچگونه مطالعه اثرات اجتماعی و اقتصادی نیز انجام نداده است. در حالیکه طبق تجربیات جهانی و قوانین توسعه پایدار، این قبیل پروژهها بدون بررسی اثرات اجتماعی بر جوامع محلی، مغایر با اصول عدالت اجتماعی، حقوق بشر محیطی و پایداری ملی تلقی میشوند.
عهدیه فاضلی، مدیر کترینگ خاتون:
مصاحبه اختصاصی با نایب رئیس اتاق اصناف مرکز استان البرز؛
مهسا سلطان محمدی، مدیر شرکت مهسازه درنا و برند مهسا سلطان عنوان کرد: