تحول انسان با افزایش عمر

از دیدگاه علوم رفتاری انسان در هر دوره سنی دارای ویژگی‌های متفاوتی می‌باشد و در هر کدام ازاین دوره‌ها تحولاتی را تجربه می‌کند که با دوره‌های قبل از آن بسیار متفاوت می‌باشد، ولی شاید خود فرد کمتر متوجه تغییرات خود شود در صورتی که اطرافیان و نزدیکان به سرعت متوجه این تغییرات می‌شوند و در بسیاری از موارد به زبان می‌آورند و آن را مطرح می‌کنند.
از دیدگاه علوم رفتاری انسان در هر دوره سنی دارای ویژگی‌های متفاوتی می‌باشد و در هر کدام ازاین دوره‌ها تحولاتی را تجربه می‌کند که با دوره‌های قبل از آن بسیار متفاوت می‌باشد، ولی شاید خود فرد کمتر متوجه تغییرات خود شود در صورتی که اطرافیان و نزدیکان به سرعت متوجه این تغییرات می‌شوند و در بسیاری از موارد به زبان می‌آورند و آن را مطرح می‌کنند.
کد خبر: ۸۸۸

این تحولات در دوران کودکی ویژگی‌های بارز خود را دارد در حالی که در بزرگسالی که به تصور خیلی‌ها یک انسان بالغ، بزرگسال در مسیر تحول عقلایی به ثبات دست پیدا کرده و تصور می‌شود که می‌تواند منطقی فکر کرده و تصمیم گیری کند، ولی به راحتی شاهد آن هستیم که این تغییرات به گونه‌ای خود نمایی می‌کند که حتی گاهی، انتظار آن هم نمی‌رود.
معمولا این طور توقع داریم که افراد در بزرگسالی بتوانند با ثبات رفتار کرده و به درستی مسیر هدف‌های خود را پیدا کرده و آن راددنبال کنند در صورتی که این طور پیش نمی‌رود و بسیاری از تصمیمات نادرست می‌تواند در همین دوره رخ دهد که نشآت گرفته از تغییرات سبک زندگی و آموزه‌های تربیتی دوره‌های پیشین زندگی هر فردی است.

تقسیم بندی دوره‌ها شامل
_ دوره نوزادی
_ طفولیت
_ خرد سالی
_ کودکی اول
_ کودکی دوم
_ نوجوانی اول
_ نوجوانی دوم
_ جوانی اول
_ جوانی دوم
_ میانسالی
_ سالمندی
_ سالخوردگی
دوره کودکی که ویژگی‌های مخصوص به خود را دارد، ولی در شروع دوره بلوغ یک نوجوان با افکار جدید مواجه می‌شود به تصور او حالا خیلی بزرگ شده همه چیز را می‌داند و نیازی به مشورت با دیگران ندارد و قابلیت هر نوع تصمیم گیری را دارد به همین دلیل به سرعت می‌خواهد به استدلال رسیده با نظر خودش زندگی را مدیریت کند به همین دلیل با آسیب ها‌ی متعددی مواجه می‌شود که نشآت گرفته از عدم تجربه کافی و گاهی سرکشی‌های دوره نوجوانی اتفاق می‌افتد که می‌تواند مشکلات فراوانی را ایجاد کند که شاید در بعضی مواقع قابل جبران هم نباشد در واقع یک نوجوان برای دستیابی به استقلال و رفتار‌های هیجانی خود آسیب دیده و تجربیات تلخی را رقم می‌زند که هم خودو هم خانواده در رنج و عذاب قرار می‌گیرد.
با شروع دوره جوانی فرد به استقلال بهتر‌ی دست پیدا کرده و کمی هم تجربه ریز و درشت به دست آورده حالا به دنبال لذت طلبی و رفتار‌های هیجانی ممکن است ریسک‌های بزرگی در زندگی انجام دهد فارغ از نتایج خوب و بد و پر خطر این گونه تصمیمات، در واقع تصور می‌کند این مدل از تصمیم گیری معمولا منجر به اتفاق خوب می‌شود در حالی که بیشتر با نگاه تک بعدی عمل کرده کرده تا نگاه چند بعدی و عمیق، زیرا معمولا جوان خوشبینانه به موضوع نگاه می‌کند و گاهی هم نتیجه خوب و دلچسبی می‌گیرد، ولی همیشه این طور نیست به همین دلیل به سرعت تصمیمات ریسکی بزرگ‌تر را تجربه می‌کند که ممکن است منجر به آسیب‌های بزرگ تری هم برایش باشد که با کمی تامل و مشورت حرفه‌ای از افراد اهل فن می‌توانست جلوی برخی از وقایع احتمالی گرفته شود که این‌ها می‌تواند به دلیل نوع تفکر قانون همه یا هیج اتفاق بیفتد که یا همه چیز را یک جا داشته باشم یا چیزی نداشته باشم.
در شروع میانسالی فرد به رسش و پختگی رسیده و با تدبیر بهتری فکر کرده و تصمیم گیری می‌کند، ولی نمی‌توانیم ادعا کنیم که انسان در میانسالی دچار اشتباه و خطا در تصمیم گیری نیست، ولی می‌توان گفت اشتباهات بسیار کمتر می‌شود، چون یک انسان میانسال در این دوره از زندگی توانایی نگاه چند بعدی به زندگی را دارد هیجانات را بهتر مدیریت می‌کند و تصمیمات از پختگی برخوردار است، ولی نمی‌توانیم ادعا کنیم که با افزایش سن همه افراد عملکرد یکسانی را می‌توانند داشته باشند، چون به تحول عقلایی خوبی رسیده اند ما افراد بسیاری را می‌بینیم که در همین دوره سنی اشتباهات بزرگی مرتکب می‌شوند که البته از نظر خودشان تمام این تصمیمات درست به نظر می‌اید در صورتی که در نگاه اطرافیان رفتار‌ها و تصمیمات کاملا هیجانی گرفته شده، زیرا در دیدگاه علمی پختگی و رسش افراد در دوره‌های زندگی رو به پویایی و تحول می‌باشد حتی تا رسیدن به مرز خود شکوفایی پیش می‌رود همیشه انسان قابلیت آن را دارد مرحله به مرحله در زندگی متحول شود که این اتفاق نیازمند پویایی در تفکر است.
دوره میانسالی در علوم رفتاری دوره پختگی یا رسش و دوره ثبات در زندگی است از افراد انتظار می‌رود در این دوره قابلیت انطباق بهتر با شرایط محیطی، مواجهه با چالش‌های زندگی، استقلال و ثبات در رفتار و مسولیت پذیری منطقی را به دست اورده باشند همچنین انتظار می‌رود افراد به عزت نفس دست پیدا کرده در مقابل چالش‌های زندگی به جای رفتار‌های هیجانی رفتار‌های توام با ادراک و تدبیر را بکار بندند و در مقابل مشکلات و مسائل زندگی و فشار‌های آن به جای یاس و ناامیدی و دست کشیدن از زندگی به دنبال یافتن راه حل مناسب باشند و با چالش‌ها روبرو شوند یک انسان تحول یافته در مقابل مشکلات زانوی غم بغل نمی‌گیرد و افسرده نمی‌شود بلکه با تمام قوا مبارزه می‌کند و راه حل پیدا می‌کند و داشتن عزت نفس در این موقعیت می‌تواند به فرد در جهت بهبود بخشیدن به اوضاع کمک کند افراد پویا می‌دانند که در دوره میانسالی و حتی بعد از ان چگونه به درستی از زندگی لذت ببرند.

موفق باشید
فرنگیس نجارزاده کارشناس ارشد روانشناسی

newsQrCode
ارسال نظرات