راز یک موفقیت

باهم باشیم حتماً می‌توانیم به آنچه می‌خواهیم برسیم
استفاده از تجربیات دیگران می‌تواند راه طولانی پرهزینه را کوتاه و کم‌هزینه کند 
افتخار مطالعه بخشی از زندگی‌نامه یک بانوی موفق در کشور را خواهیم داشت که می‌تواند برای خیلی از ما درس باشد؛
باهم باشیم حتماً می‌توانیم به آنچه می‌خواهیم برسیم استفاده از تجربیات دیگران می‌تواند راه طولانی پرهزینه را کوتاه و کم‌هزینه کند افتخار مطالعه بخشی از زندگی‌نامه یک بانوی موفق در کشور را خواهیم داشت که می‌تواند برای خیلی از ما درس باشد؛
کد خبر: ۵۱۳۴

ما می‌توانیم
توصیه:
اگر تصمیم دارید این مقاله و راز موفقیت را بخوانید حتماً در گوشه‌ای تنها و در آرامش کامل شروع به مطالعه کنید.
این مقاله حاوی پیام‌های از سوی پروردگار است.
یکی از بزرگ بانوان ایران‌زمین البرز توانست به‌راحتی این پیام را درک کند و امروز با شما به اشتراک بگذارد.
به‌راحتی از کنار این پیام گذر نکنید.

امروز جانا یک‌ساله شد و من کلافه تراز همیشه نمی‌دانم از کجا شروع کنم احساس‌های مختلفی در من جریان دارد علت آن شاید اختلالات هورمونی یا افسردگی پس از زایمان باشد هرچه که هست من را از درون از پای درمی‌آورد خیلی وقت است که حتی فراموش کردم که خودم را در آینه نگاه کنم؛ بلند می‌شوم و صورتم را می‌شویم و به آینه نگاه می‌اندازم چند تار موی سفید به مو‌های من اضافه‌شده است اصلاً متوجه آمدن این مو‌های سفید نشده‌ام صدای جانا را می‌شنوم کاش می‌شد بیشتر بخوابد و من بیشتر به آینه نگاه کنم؛ و صورتم را برانداز کنم ولی هرلحظه صدایش بلندتر می‌شود اضطراب درونم را پرکرده است از خودم دست می‌کشم با صدای گریه جانا درد می‌کشم این احساس مادرانه چیست که نمی‌توانم یک‌لحظه از دستش خلاص شوم درست در عمق وجودم تلاقی شده است.
شب شد؛ همسرم از سرکار خسته و کلافه به خانه برگشته است در چهره‌اش امیدی نمی‌بینم انگار که از هیاهوی بیرون به آرامش خانه پناه آورده است، اما در وجود او همیشه سکوتی است که هیچ وقت موفق نشده‌ام آن را بشکنم.
کاش او برای من حرف می‌زد یا برای دخترش این سکوت را نمی‌دانم از چه کسی به ارث برده است.
کاش می‌دانست که با این سکوتش دارد مرا عذاب می‌دهد گاهی دوست داشتم با من دعوا کند، اما او سکوت را ترجیح می‌داد گاهی دلم می‌خواست حرف بزنم و گلایه کنم و از بی‌خوابی‌هایم بگویم و شکوه و شکایت کنم، اما زمانی که چهره معصومش را می‌دیدم نمی‌توانستم از درد خودم بگویم.
شب به‌زحمت جانا را خواب می‌کنم و به‌جای قصه هزار و یک‌شب هزار جور فکر و خیال می‌کنم به گذشته که فکر می‌کنم غصه‌ام می‌گیرد.
به آینده که فکر می‌کنم به هیچ می‌رسم
هیچ نقطه اشتراک مثبتی نمی‌بینم آن‌هم در اوج کرونا دور همی‌ها هم برای ما ترس و اضطراب شده است.
خدایا ما در چه مرحله‌ای هستیم که زمین در این حد به‌هم‌ریخته است کی صبح می‌شود که از این خلوت شبانه بیرون بیاییم چرا این ذهن من آرام نمی‌گیرد چرا من آرامش ندارم.
در این هیاهوی صدای مردانه شاید صدایی آرام‌بخش است صدایش را می‌شنوم ببین چه می‌گوید رها کن هر آنچه را که در دست‌تو نیست و اختیار آن را نداری وای! انگار در دلم معجزه شد.
دریچه‌ای از نور دریچه‌ای از آرامش ذهنم آرام شد به خودم گفتم چقدر توانمندم به چهره معصوم کودکم نگاه کردم امید را دیدم انگار که قطعه‌ای از بهشت جداشده و در کنار من خوابیده است امید کلمه‌ای که پر می‌کشد در خلوتم دلم می‌خواهد چنگ بزنم و در مشتم نگهش دارم.
صبح شد چشمانم را باز کردم
امروز روز من است
چقدر امروز انرژی من زیاد شده است شاید به خاطر صدای دیشب است و یا شاید خواب دیدم ولی هرچه که بود خیلی خوشایند بود.
همین‌طور که صبحانه جانا را آماده می‌کردم به علاقه‌هایم فکر کردم به داشته‌هایم
خدایا شکرت بابت تمامی داشته‌هایم راستی من قبل از جانا چه‌کار‌هایی انجام می‌دادم و به چه چیز‌هایی علاقه داشتم چقدر دلم برای خرید تنگ‌شده است خرید خانه خرید لباس فرقی ندارد چقدر دلم می‌خواهد یک مجسمه یا یک شمع به تزیینات خانه اضافه کنم شاید دلم خوش شود چقدر دلم می‌خواست به مغازه موردعلاقه‌ام بروم و بازهم مانند گذشته با شور و اشتیاق خرید می‌کردم شاید به خاطر این برهه از زندگی است که باید کمتر خرج کنم و کمتر به این چیز‌ها اهمیت دهم می‌دانی چرا، چون جانا آمده و من باید تمام تلاش خود را بکنم و برای او کم نگذارم.
یک‌طوری مانند افراد قدیمی که باید از خودم بزنم از علایقم بزنم از خانه بزنم به‌هرحال او دختر است و نمی‌خواهم از کسی چیزی کم داشته باشد.
اما خب امروز برای خودم کاری می‌کنم تا خوشحال شوم به مغازه موردعلاقه‌ام می‌روم و درراه با خودم زمزمه می‌کنم که
کاش شاغل بودم
یکی از این مغازه‌هایی که وسایل اکس سوری و تزیینی دارند برای من بود. خدایا! کاش بشود کاش همین‌جا دعای مرا استجابت کنی اصلاً می‌دانی چیست کمکم کن تا بتوانم کاری را شروع کنم.
شب شد و دوباره همسر من از سرکار رسید متوجه تغییر من شد ولی مانند همیشه به روی خودش نیاورد به سراغ جانا رفت و شروع کرد به بوس و نوازش دخترش؛ چقدر این صحنه‌ها را دوست دارم از من پرسید شام چیست گفتم شام خوراک داریم غذای موردعلاقه‌اش است آخر شب زمانی که هنوز سینی چایی وسط بود به او گفتم جاشمعی‌ها را دیده‌ای گفت جاشمعی؟ گفتم آری قشنگ است گفت ندیدم گفتم روی میز کنسول قراردادم می‌دانی از کجا خریده‌ام مغازه‌ای که دوستش داشتم و همیشه ازآنجا خرید می‌کردم یادت هست گفت آری گفتم ولی نتوانستم شمع‌هایش را بخرم گفت ایرادی ندارد دفعه بعد بخر
به او گفتم خیلی دوست دارم هم‌چین مغازه‌ای داشته باشم
یکی از آرزو‌های من است گفتم حداقل این‌طور می‌توانستم در خرج خانه کمکت کنم گفت خیلی خوب است ولی نه پول‌داریم و نه شرایطش راداریم بچه کوچک داریم گفتم:
ما می‌توانیم
گفت می‌دانم ولی سرمایه می‌خواهد. گفتم به دلم افتاده که حتماً جورمی شود.
((او خبر نداشت که من باخدایی خود همه قول قرار‌ها را گذاشته‌ام واو قول داده کمکم کند))
این حس زیبا در دل‌وجان من افتاده می‌دانستم خدا ما را تنها نمی‌گذارد
از ما حرکت از او برکت
< کلید خوشبختی در دستان ماست اگر در مورد مسائل باهم صحبت کنیم >
جدی بگیرید صحبت کردن راه خوشبختی را هموار خواهد کرد

گفت:از کجا؟ گفتم نمی‌دانم سکوت کرد به او گفتم: چقدر به من اعتماد داری؟ گفتم می‌توانی کمکم کنی تا انجامش دهم قول می‌دهم سربلندت کنم.
گفت عزیزم به تو اعتماد دارم حتماً موفق می‌شوی؛ ولی با کدام پول؟
فکر کردم و دیدم راست می‌گوید. تنها دارایی‌ما یک پراید مدل پایین است.
به او گفتم:
ماشین را می‌فروشیم و با اندک سرمایه‌ای که به دست می‌آوریم کار را شروع می‌کنیم یا
قرض کنیم و استارت کار را بزنیم.
سکوت کرد و ترجیح داد ادامه ندهد تا من هم کوتاه بیایم.
امروز دقیقاً ۶ سال از آن قضیه گذشته است پراید خود را فروختیم و مغازه زدیم و به کمک خدا و تلاش خودمان توانستیم مغازه را راه بیندازیم.
فقط می‌خواستم بگویم که بعضی‌اوقات باید قید داشته‌های حتی کوچک خود را بزنی تا به آرزوهایت برسی، فقط باید بخواهی و انجامش دهی و نترسی؛ و ما هنوز برای پیشرفت جاداریم و با توکل بر خدا و اعتماد به او می‌دانم همه‌چیز ساخته می‌شود.
به قلم: ندا خرد دهقان
راه‌های ارتباطی:
آدرس:
استان البرز، کرج، مهرشهر، بلوار ارم، خیابان افشار، جنب کوچه لاله، گالری جانا
شماره تماس: ۰۹۳۳۱۰۲۲۶۶۵
همه‌روزه: ۱۰ الی ۱۴، ۱۶ الی ۲۲

newsQrCode
ارسال نظرات