از روزهای قبل پیروزی انقلاب اسلامی بفرمایید و چه عواملی باعث شد در این راه قدم بردارید؟
مردم در آن روزها به شدت در مضیقه بودند یعنی ما زمانی که به مدرسه میرفتیم از سکوت خفقان آوری که در محیط اجتماعی حاکم بود رنج میبردیم. به نحوی که دانش آموز حتی نمیتوانست به راحتی به دوست خود اعتماد کند و حرفی بزند، زیرا به خاطر شرایط امنیتی رژیم پهلوی ترس این را داشت که عضو ساواک باشد یا حرفای او را به ساواک منتقل کند. فضای عمومی جامعه ترس و خفقان بود، بنابراین گروههای سیاسی فعالیت خود را کاملا مخفیانه انجام میدادند و یارگیری صورت میگرفت که بنده هم به عنوان یکی از یاران شروع به کار کردم. در همین راستا از سال ۵۴ با معلمی آشنا شدم و ایشون کتاب فیلسوف نماهای سید قطب را برای مطالعه به بنده معرفی نمود که به همین واسطه شهربانی بنده را بازداشت کرد و بسیار مورد شکنجه قرار گرفتم. در سال ۱۳۵۵ وارد پادگان عجب شیر ارتش شدم و در آنجا با فرماندهی به نام بهرام طاهری که به شدت انقلابی و مذهبی بود آشنا شدم و باهم همکاری کردیم. ایشون به من مرخصی میدادند و از تهران اعلامیههای امام خمینی (ره) را با قطار به پادگان میبردم و شبها در آسایشگاه این اعلامیهها را پخش میکردیم. این عمده فعالیتهای بنده بود تا اینکه خدمتم تمام شد، آمدم تهران و ۳ ماه قبل از پیروزی انقلاب در دانشگاه تهران ستادی برپا گردید و برنامه ریزیها توسط آقای طاهری که فرمانده حوزه نظامی این ستاد بود انجام میشد. در روز ۲۲ بهمن انقلاب پیروز شده بود، اما شهربانی تسلیم نمیشد و ما که یک گروه هشت نفره بودیم از دانشگاه تهران برای اینکه شهربانی را تصرف کنیم روز ۲۲ بهمن ساعت ۱ بعدظهر به جلوی شهربانی رسیدیم و جمعیت فراوانی در آنجا حضور داشتند و ما جایگاه خودمان را درست کردیم. شهربانی برای اینکه مردم را متفرقه کند متأسفانه شروع به رگبار کرد که چند گلوله به بدن بنده و چند تفر دیگر اثابت کرد و مردم کمک کردند ما را به بیمارستان منتقل کردند و ۲ ساعت گذشت که خبر سقوط شهربانی را شندیدم.
در آن زمانی که مجروح شده بودید با شنیدن خبر پیروزی انقلاب اسلامی چه حسی پیدا کردید؟
اصلا باورمان نمیشد، چون ارتش بسیار مسلح بود و مردم با دست خالی مبارزه میکردند. تا اینکه تلویزیون را به داخل اتاق بیمارستان آوردند و ما زمانی که آهنگهای انقلابی را شنیدیم اشکمان جاری شد برای اینکه بالاخره ملت به یک رهایی ابدی رسیدند و دیگر میتوانند به راحتی نفس بکشند.
فعالیتهای شما بعد از پیروزی انقلاب اسلامی؟
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی یک سالی طول کشید تا درمان را سپری کنم. اولین فعالیتم را به عنوان معاون جناب آقای رئیسی در ستاد مبارزه با گران فروشی شروع کردم و بعد از آن به جهاد کرج منتقل شدم و سپس برای مسئولیت در یکی از بخشهای صنایع موشکی انتخاب گردیدم. سعی میکردم به بخشهایی ورود پیدا کنم که در توانم باشد و بتوانم کار را ساماندهی کنم. در مجموع ۲۹ مسئولیت شهری، استانی، کشوری و لشکری در حوزههای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی بر عهده داشتم و ۲۵ سال هم در دانشگاه تدریس را انجام دادم.
به دانشجوهای خود کدام مشخصه بارز انقلاب اسلامی را مورد تاکید قرار میدادید؟
با جوسازیهای که دشمن ایجاد کرده بود دانشجوها بر این باور بودند که زمان رژیم پهلوی دوره خیلی بهتر از الان بوده و این بیشترین بار بر روی دوش بنده بود تا آنها را مطلع کنم که اینطور نبوده است. در آن ایام حداقل حقوق ۱۵۰ هزارتومان بود و ۹ نفر در یک اتاق ۱۲ متری زندگی میکردند و فقر مردم را بیچاره کرده بود در صورتی که همه چیز بود، اما پولی وجود نداشت. مسائلی همچون فقر، دیوان سالاری و برخورد امنیتی توده مردم را به خیابانها کشاند تا برای همیشه مردم ریشه ظلم را از خاک بیرون کشیدند.
زینب دکامی، نخبه شاهد و ایثارگر در گفتگو با خبرنگار جام جم بیان میکند:
خبرنگار جام جم البرز گزارش می دهد؛
حجر گشت مطرح کرد؛