
به عنوان کارشناس تغذیه چه راهبردها و پیشنهاداتی را برای ارتقاء سطح تغذیه و سلامت جامعه، بهویژه در نسلهای آتی، ارائه میدهید؟
به نظرم جایگاه تغذیه از درمان ظاهری و رفع علامتهای بیماری باید به سمت آموزش، پیشگیری و ریشه یابی علتها سوق یابد. در این راستا ضرورت دارد دولت از طرحهای آموزشی و پیشگیری در مهد کودکها و مدارس حمایت کرده و مجریان چنین طرحهایی را تشویق نماید.
به این ترتیب تمرکز اصلی بر آموزش و آگاهیبخشی، بهویژه برای نسلهای آینده، یعنی کودکان و نوجوانان، قرار میگیرد. معتقدم که سنگ بنای سلامت جامعه از همین نسل آغاز میشود. هدف اصلی این است که آموزشهای بنیادین سلامت و تغذیه را از سنین پایین، به خصوص در مدارس و مهدکودکها، نهادینه سازیم.
در این ارتباط آگاهسازی دختران نوجوان، بسیار حائز اهمیت است. باور دارم که آموزش به دختران نوجوان، که مادران آینده و بنیانگذاران خانواده هستند، میتواند تغییرات عمیقی ایجاد کند. آنها باید پیش از هر تصمیمی، از جمله ازدواج، نسبت به اهمیت تغذیه سالم، سلامت فردی، و حتی علم ژنتیک آگاه شوند تا از عوارض بیماریهای ژنتیکی و تصمیمات نادرست در زندگی زناشویی پیشگیری کنند. قویاً باور دارم که “آگاهی” حرف اول را میزند و نتایج آن در بلندمدت آشکار خواهد شد.
مهمترین چالشها و مشکلاتی که کارشناسان تغذیه در سراسر کشور با آن مواجه هستند، چیست؟
متاسفانه، کارشناسان تغذیه به درستی در جامعه شناخته نشدهاند و رسالت اصلی آنها اغلب نادیده گرفته میشود. مردم عموماً نقش کارشناس تغذیه را تنها در موضوعات چاقی و لاغری یا مسائل زیبایی میبینند. بدترین بخش قضیه این است که افراد در پی نتایج سریع و فوری هستند و برای رسیدن به نتیجه عجله دارند. درحالیکه آموزش مهارتهای تغذیهای و ایجاد تغییرات پایدار نیازمند زمان است و در کوتاهمدت حاصل نمیشود. همین امر باعث میشود که بسیاری به سمت راهحلهای نادرست و غیر علمی سوق پیدا کنند.
در حال حاضر اطلاع رسانی در جامعه بیشتر معطوف به رفع عوارض ناشی از سوء تغذیه، چاقی و بیماریهای متابولیک (بیماریهای قلبی عروقی و کبد و...) شده است، گرچه این موضوع نیز در جای خود لازم و مفید میباشد.
متاسفانه مصرف بی رویه مکملها و تبلیغ جراحیها و دستگاههای لاغری و مسکنهای فوری همه به نوعی بیشتر از اینکه خدمت رسانی به همنوع داشته باشد، جنبه بازاریابی و بیزینس به خود گرفته است. در این شرایط به ناچار درآمد متخصصین تغذیه نیز از همین راه خواهد بود و همچنان سیکل معیوب ادامه مییابد.
باید توجه داشته باشیم که هر فردی نیازهای خاص خود را دارد از جمله، ژنتیک، مغز، میکروبیوم یا مغز دوم، هوشمند بودن بدن و تنظیمات فیزیولوژیک و سیستم عصبی هورمونی هر فردی باید بررسی و تحلیل بشود و توصیهها و درمان متناسب با هر بیمار، شخصی سازی گردد.
البته ضرورت این درمانها رو منکر نیستیم ولی به نظر میرسه جایگاه و اهمیت آموزش و اقدامات پیشگیرانه کمرنگ شده است.
از مشکلات دیگر صنف تغذیه، عدم مبارزه سیستمهای نظارتی بر فعالیتهای خودسرانه و بدون پایه علمی در فضای مجازی یا آرایشگاهها و باشگاهها و. در حیطه رژیم درمانی است که متاسفانه از عدم آگاهی مردم سوء استفاده میکنند.
همچنین یکی از بزرگترین مشکلات متخصصین تغذیه عدم بهره مندی از خدمات بیمهای کشور میباشد. با توجه به اوضاع اقتصادی خانوادهها و زمان بر بودن درمان تغذیه، با هدف درمان ریشهای و دستیابی به سلامت واقعی، بهره مندی مشاوره تغذیه و رژیم درمانی از خدمات بیمههای پایه و تکمیلی کشور امری ضروری است.
در مورد اهمیت رسانه و نقش آن در ارتقاء جایگاه کارشناسان تغذیه و اطلاعرسانی صحیح در این حوزه چه نظری دارید؟
در حال حاضر، متأسفانه شاهدیم که اطلاعرسانیهای غلط در فضای رسانههای مجازی غیر معتبر، باعث انحراف مسیر سلامت شده است. به راحتی میتوان گفت که این انحراف، توجه را از حل مشکلات ریشهای و اساسی سلامت به سمت ظاهرسازی سوق داده است. افراد به جای توجه به سلامت درونی و تغذیه صحیح که بازتاب آن در سلامت پوست و ظاهر نیز مشخص میشود، صرفاً به فکر اصلاح ظاهر هستند.
اگر رسانهها به سمت ترویج سلامت حقیقی و بنیادین حرکت نمایند، میتوانیم در آینده شاهد جامعهای سالمتر باشیم. رقابت ناسالم بر سر زیباییهای کاذب باید جای خود را به مقایسه فرد با خویشتن و بهبود مستمر بدهد.
امیر نیکدل، موسس و مدیر استودیو دیزاین نیکدل مطرح کرد: