یلدا در البرز؛ از تاریکی تا نور، از اسطوره تا زندگی

به قلم: مهران رزمجوی_خبرنگار جام جم البرز
به قلم: مهران رزمجوی_خبرنگار جام جم البرز
کد خبر: ۹۵۱۲

آئین شب یلدا در استان البرز متمایز از سایر استان‌ها است، چراکه البرز با رنگین کمانی از اقوام مختلف به استقبال شب یلدا می‌رود. ایران کوچک، با وجود رنگین کمانی از اقوام مختلف ترک و لر و کرد و بلوچ و با فرهنگ و آئین خاص هر شهر شب یلدا را تجربه می‌کند.

یلدا در البرز بازتابی زنده از فرهنگ و اسطوره‌های ایرانی است؛ شبی که از آتش‌های روستایی تا سفره‌های شهری، نور را در دل تاریکی جشن می‌گیرد. قصه‌ها، موسیقی و آیین‌های جمعی، پلی میان نسل‌ها و حافظه فرهنگی ایجاد می‌کنند و هر فانوس و هر رنگ، نوید بازگشت خورشید و امید به زندگی را می‌دهد. شب، آرام و سنگین، بر شانه‌های زمین می‌نشیند.

یکی از رسوم شب یلدا به ویژه در روستا‌های البرز، شعرخوانی و داستان‌خوانی است، به این صورت که خانواده‌ها در این شب گرد هم می‌آیند و بزرگتر‌های فامیل برای همه قصه تعریف می‌کنند.

در استان البرزخانواده‌ها در آیین شب یلدا یا شب چله، با شیرینی سنتی و غیرسنتی و باسلوق کام خود را شیرین می‌کنند و از بین میوه‌های شب یلدا، هندوانه اهمیت بیشتری دارد، زیرا بسیاری باور دارند که اگر مقداری هندوانه در شب یلدا بخورند، در سراسر چله بزرگ و کوچک یعنی در سراسر زمستان سرما بر آنها چیره نخواهد شد و بیمار نمی‌شوند.

صحبت از شب یلدا زیاد است، پای صحبت نادر زینالی مدیرکل میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی استان البرزمی نشینیم که بسیار راوی خوش سخن و نغزی است وی شب یلدا را در البرز اینگونه روایت می‌کند:

در باور ایرانیان باستان، این شب زمانی بود که خورشید، پس از نبردی طولانی با تاریکی، از نو زاده می‌شد. آنها بر دامنه‌های البرز، در دشت‌ها و آبادی‌ها، تا دمیدن سپیده‌دم بیدار می‌ماندند؛ نه از سر بی‌خوابی، که از سر مراقبه. یلدا شب انتظار بود؛ انتظار برای نخستین پرتو پگاه، برای گواهی دوباره اینکه تاریکی هرچقدر هم دراز، سرانجام پایان می‌پذیرد. در نظام فکری ایران کهن، شب و سیاهی نماد اهریمن بود و روشنایی، جلوه‌ای از مهر و فروغ ایزدی. پایان پاییز و آغاز زمستان به‌عنوان نقطه شکست تاریکی معنا می‌شد. از همین رو، یلدا جشن مرگ اهریمن و زایش مهر بود؛ جشنی که با پایکوبی، شب‌نشینی، قصه‌گویی و خوردن میوه‌هایی با رنگ و دانه‌های خورشیدی برگزار می‌شد تا انسان در دل تاریکی به نور نزدیک‌تر بایستد.

قرن‌هاست که این شب، در خانه‌های اهالی البرز زنده است؛ کنار کرسی‌ها، تنورها، بخاری‌های نفتی و ... مردم هزاران سال است که در این شب بیدار می‌مانند، کنار هم می‌نشینند، می‌خورند، می‌گویند، می‌شنوند و نمی‌گذارند اندوه غیبت خورشید، روحیه‌شان را درهم بشکند. متل‌گویی، قصه‌خوانی و روایت خاطرات، یکی از کهن‌ترین آیین‌های شب چله است.

ستایش نور و مشارکت جمعی در بسیاری از روستا‌های طالقان

زینالی در ادامه افزود: شب چله آغازی چندلایه برای زندگی در چله زمستانی است که با مشارکت همه اعضای روستا شکل می‌گیرد. مخصوصاً در روستا‌هایی که هنوز آیین‌های سنتی را حفظ کرده‌اند، برپایی مجلس نشستن دور آتش یا چراغ‌های روشن کنار خانه‌ها آغازگر رابطه‌ای جمعی با تاریکی است و می‌کوشد نور را به شیوه‌ای ملموس در دل سرما نگه دارد. در این شهرستان مراسم «درجی‌سران» یا شال‌اندازی علاوه بر سرگرمی، پیغامی اجتماعی و آیینی از سوی جوانان به جامعه است که نشان از پیوند میان نسل‌ها و حضور آنان در بافت اجتماعی دارد. جوانان شالی را از روزنه سقف خانه‌ها آویزان می‌کنند و اهل خانه آن را با مواد خوراکی محلی، آجیل، میوه‌های خشک و حتی گل‌های خشک شده که هرکدام نماد فصل و زندگی‌اند پُر می‌کنند تا به بالا بکشند و با نمادی از دعای آرام برای امید، برکت و سرزندگی همراه شود. شب چله در طالقان هم‌چنین با آواز‌های محلی و موسیقی ساده، اما عمیق همراه است. طنین صدای دف، تار یا نغمه‌های بومی کوهستان، در سکوت می‌پیچد و روایتی زنده از تاریخ و یادآوری خاطرات جمعی می‌سازد؛ موسیقی‌ای که از دل زندگی سخت و همراه با طبیعت آمده و در بلندترین شب سال گرمابخش گوش و جان است.

برغان و ساوجبلاغ؛ شعرخوانی و روایت روستایی

گفتگوی ما با دکتر زینالی فقط به طالقان منتهی نشدوی افزود:در برغان و روستا‌های اطراف ساوجبلاغ، شب چله بیش از همیشه یک تجربه ادبی ـ فرهنگی‌ست. در کنار نوا‌های کوتاه موسیقی، قصه‌گویی جمعی و شعرخوانی شاهنامه و دیوان حافظ به شکل پررنگ‌تری اجرا می‌شود. اعضای خانواده یکی بعد از دیگری پشت به چراغ‌های شمعی می‌نشینند و بخش‌هایی از شاهنامه را با صدایی آرام می‌خوانند تا پرسش‌های ذهنی روزمره را در قالب کهن‌ترین شعر‌های حماسی و پندآموز پاسخ دهند. آیینی که پیوند تاریخی و ادبی را در دل جمع تقویت می‌کند. در این روستاها، خواندن شعر‌های بومی یا قصه‌های محلی درباره پیروزی نور بر تاریکی نیز رایج است.

نجوا‌های آرام پیران، گاه درباره افسانه‌هایی از خورشید و مبارزه‌اش با تاریکی است که از زبان نسل‌های پیشین به جوان‌تر‌ها منتقل می‌شود و به نوعی میراث ادبی شفاهی روستا را حفظ می‌کند.

یلدایی متفاوت درروستای کندر

مدیر کل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی استان البرز خاطرنشان کرد:در روستای کندر شب چله با یکی از زیباترین فرم‌های محلی همراه است: علاوه بر شب رسمی یلدا، شب سیزدهم چله نیز به عنوان جشن محلی شناخته می‌شود. این جشن، برخلاف شب اول که بیشتر خانوادگی و جمعی‌ست، به نوعی آیین اجتماعی روستایی بزرگ‌تر محسوب می‌شود که همه ساکنان آبادی در آن مشارکت می‌کنند. در این شب، آتش بزرگ در مرکز روستا روشن می‌شود، آتشی که نور و گرما را به همه می‌تاباند و زایش نمادین نور را پس از چله تاریک نوید می‌دهد. پیر و جوان در اطراف آتش گردهم می‌آیند و بازی‌های سنتی محلی را اجرا می‌کنند؛ بازی‌هایی که بازآفرینی نشاط اجتماعی و به‌اشتراک‌گذاری انرژی جمعی است. یکی از رسوم در کندر، پختن غذا‌های محلی به شکل دسته‌جمعی است، خوراک‌هایی که در دیگ‌های بزرگ با گوشت و محصولات خانگی تهیه و میان همه تقسیم می‌شوند، نشان‌دهنده اشتراکِ غذای جمعی و برکت روستایی‌ست.

جلوه‌های خاص دراشتهاردو نظرآباد در شب یلدا

شب یلدادر اشتهارد و نظرآباد جلوه‌ای خاص دارد: اهالی این روستاها، در بخش‌هایی از مراسم، فانوس‌ها و شمع‌های کوچک را در حیاط‌ها، کنار مسیر‌های خاکی ده یا اطراف درختان روشن می‌کنند. این نور‌های پراکنده نمادی از امید فردا و جمع‌گرایی در برابر تاریکیِ بلند شب است. راه‌های خاکی روستا، زمانی که فانوس‌ها در کنار آنها می‌درخشد، به تابلویی نورانی تبدیل می‌شود که حس راهنمایی و همراهی جمعی را منتقل می‌کند. در بسیاری از روستا‌ها این آیین به‌صورت ابتکار خود مردم نه الزاماً آیینی رسمی اجرا می‌شود و مردم آن را اقدامی بومی، ساده، اما پرمعنا می‌دانند که همدلی و همراهی جمعی را یادآور می‌شود.

کرج و فضای شهری؛ روایت مدرن و فرهنگی در شب یلدا

شهر کرج و دیگر بخش‌های شهری استان البرز، آیین‌ها اگرچه لزوماً به شکل روستایی اجرا نمی‌شوند، اما باز هم با حس فرهنگی عمیق خود ادامه پیدا می‌کنند. خانواده‌ها در خانه‌ها دور هم جمع می‌شوند، سفره‌ای از میوه‌ها، آجیل‌ها و خوراکی‌های متنوع می‌گسترانند و دیوان حافظ و شاهنامه را باز می‌کنند تا فال بگیرند و شعر بخوانند؛ عملی که نوعی پل میان سنت‌های کهن و زندگی مدرن است.

در این فضا، پیام‌های ادبی و فرهنگی در روایت‌های جمعی به گوش می‌رسد: نه فقط امید به بازگشت خورشید و روشنایی که یادآوری این‌که هویت جمعی و فرهنگی یک جامعه، در کنار هم بودن و بازماندن از تاریکی با موسیقی، شعر و قصه است. در نهایت، شب چله در البرز یک تجربه چندلایه و منحصر‌به‌فرد است: نور پراکنده فانوس‌ها و شمع‌ها که در راه‌های روستا و حیاط‌ها می‌درخشد؛ آیین‌های روستایی مشارکتی همچون درجی‌سران، آتش‌افروزی و جشن سیزدهم چله؛ موسیقی، شعر و قصه‌گویی جمعی که تاریخِ شفاهی را زنده می‌کند؛ خوراکی‌ها و تنقلات خاص بومی که هر یک معنا و نمادی در خود دارند؛ همه با هم شب چله را در البرز به تجربه‌ای زنده از هم‌زیستی، امید و احترام به طبیعت بدل می‌کنند. این جشن پیامی برای پیوند میان نسل‌ها، انتقال باور‌ها و جشنِ زایش نور در دل تاریکی است. پیامی که در سراسر ایران و در جمع‌های کوچک و بزرگ، از دیرباز تا امروز ادامه داشته است.

newsQrCode
ارسال نظرات