‍ با این سگ‌ها چه کنیم؟!

مرگ تلخ نوجوان ۱۳ ساله مشهدی بر اثر سگ گزیدگی

به قلم:علی ملک‌پور ( جامعه‌شناس)
به قلم:علی ملک‌پور ( جامعه‌شناس)
کد خبر: ۴۲۸۸

حدودا از دو دهه پیش به‌تدریج شمار سگ‌ها در شهر‌ها و جاده‌های بین شهری چنان زیاد شد که به اذعان کارشناسان، محیط زیست و حیات اکوسیستم‌های مناطق مختلف را تهدید کرده و بقای انواع گونه‌های پرندگان و خزندگان و حتی خرس و پلنگ را به خطر انداخته است.

صرف نظر از جنبه‌های زیستی و طبیعی که از دانش و تخصص نگارنده خارج است، این چالش ملی علل اجتماعی و سیاسی هم دارد که در این یادداشت به اختصار برمی‌شمارم:

۱: دوستی و همزیستی با حیواناتی مثل سگ و گربه و ... بخشی از گرایش طبیعی انسان‌ها از دوران گذشته تا عصر مدرن بوده است و تشدید این گرایش تحت تاثیر موج جدید فرهنگ جهانی حیوان‌دوستی به جامعه ایرانی نیز سرایت کرد.

۲: متولیان فرهنگ رسمی و مراکز سیاست‌گزاری تحت تاثیر آموزه‌های سطحی و ایدئولوزیک خود قدرت تحلیل این مناسبات پیچیده جامعه جدید و نسل‌های نوخاسته را ندارند و متاسفانه شیفته نگرش‌های سنتی و ناهم‌تراز خود با نگرش‌ها و گرایش‌های عرصه عمومی هستند.

۳: دولت و نهاد‌های حکومتی برنامه وسیع سگ‌ستیزی را در پیش گرفته و به انواع پلیس و جریمه و مجازات متوسل شدند، ولی تا امروز هیچ‌یک از این تدابیر نتیجه نداد و این سگ‌ها بودند که مدام تکثیر شده و قلمرو خیابان و شهر و بیابان را تسخیر کردند.

۴: خطای راهبردی که موجب رشد بی رویه جمعیت سگ‌ها در ایران و گسترش ناامنی از نوع اخبار فوق شده است، دخالت بی‌رویه و غیرکارشناسی دولت در این مساله بود. ایرانیان دچار تعارض مزمن فرهنگ رسمی و فرهنگ غیررسمی هستند که این انفکاک در دوره جمهوری اسلامی به حداکثر تباعد رسیده است. مردم نسبت به آنچه مطلوب دولت است - در اینجا نگهداری سگ و گربه و ... در خانه و کاشانه - برخورد انکاری و ناهمگرایانه می‌کنند. نگهداری سگ در ایران گویی به شیوه‌ای برای مقابله با فرهنگ رسمی و هنجار‌های حکومتی تبدیل شده است و نتیجه این ناهمسویی مزمن به نگهداری و تکثیر غیرمتعارف جمعیت این گونه خاص منجر شده است.

۵: علاوه بر همه موارد فوق افزایش ناامنی‌ها و نگرانی شهروندان از سرقت از منازل به ویژه در شهر‌ها آن‌ها را به نگهداری سگ در خانه خود ترغیب می‌کند و در این مورد سگ نقش همراه و نگهبان اهل خانه را ایفا می‌کند.

۶: ناآگاهی عمومی در قبال نحوه مواجهه با پدیده تکثیر سگ و دلسوزی‌های بی‌رویه و غیراصولی نیز منجر به تغذیه و تولید مثل بیشتر گونه‌های مختلف سگ را تشدید می‌کند. دولت و رسانه‌های رسمی، چون این پدیده را با همه گستردگی آن به رسمیت نمی‌شناسد، عملا آموزش اصولی شهروندان را کنار گذاشته و مردم به طور سلیقه‌ای و غیرعلمی با جمعیت سگ‌ها مواجهه می‌کنند؛ گاه با ترحم و حمایت غیراصولی و گاهی نیز با تحقیر و آزار حیوان و یا حتی خشونت!

۷: مواجهه اصولی و روشمند با پدیده تکثیر سگ‌ها و ناامنی‌های پیامد آن، مستلزم دو مولفه مهم مدیریت و بودجه است. رویکرد فعلی سازمان‌های متولی از هر دو مولفه بی‌بهره است. گر چه کشور از نیروی متخصص برای ارایه طرح و تدبیر در کنترل و مهار پدیده سگ‌های بی‌صاحب برخوردارست، ولی عزم جدی برای این مهم مشاهده نمی‌شود و گویی چالش مزبور به حال خود رها شده است.
از سوی دیگر کنترل جمعیت سگ‌ها با روش علمی مثلا عقیم‌سازی و روش‌های دیگری که متخصصان رشته‌های مرتبط توصیه می‌کنند، به بودجه و امکانات جنبی نیاز دارد، ولی به نظر می‌رسد در این فقره هم شهرداری‌ها و سازمان‌های مرتبط توان تامین بودجه ندارند و گاه در خبر‌ها می‌خوانیم که حتی واکسن‌های ویژه و دارو‌های ضروری برای مقابله و درمان سگ‌گزیدگی نیز با کمبود مواجه است.

۸: نتیجه آنکه مردم در این زمینه باید خود مسئولیت‌هایی را بپذیرند و در مراقبت از کودکان و خانواده‌ها دقت بیشتری داشته باشند. شهروندان نباید به طور سلیقه‌ای با پدیده سگ‌های بی‌صاحب در سطح شهر‌ها و معابر برخورد کنند بلکه محله‌ها با دعوت از کارشناسان اگاه روش‌های علمی مراقبت و کنترل را بیاموزند و به کار گیرند.
آیا کارشناسان غذارسانی ترحم‌آمیز به سگ‌ها و کمک به زاد و ولد بیشتر ان‌ها و دامن‌زدن به این چالش خطرناک را تجویز می‌کنند؟
با تامین بودجه مردمی و مشارکت جامعه مدنی و پیشگامی افراد خیّر و مساعدت سازمان‌های دولتی می‌توان طرح‌هایی برای کنترل و مهار تدریجی این عارضه آماده و اجرا کرد تا شاهد فریاد وحشت و مرگ کودکان وطن ازین ابتلای مهلک نباشیم.

newsQrCode
ارسال نظرات